گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی / پیشش اگر از ما شکایت کرده باشی
حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند / یک شب نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر / از خود حدیثی را روایت کرده باشی
پس مردمکهای نگاه ما عقیم اند / تو حاضری بی آنکه غیبت کرده باشی . . .
یک نفر از حرص دنیا در تب است
یک نفر فکر غذای امشب است
یک نفر از گشنگی نان می مکد
یک نفر خون یتیمان می مکد
یک نفر همواره راهش کج کند
یک نفر همواره راه حج کند
عده ای از رفتن خود شاکی اند
عده ای در مردی خود باقی اند
عده ای فکر گناه بعدی اند
عده ای در انتظار مهدی اند
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی
نیامدی که ببینم شبیه دریایی
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی !
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم
بیا الهه غربت سوار صحرایی
آب...
نعمتی که این روزا خیلی بیشتر قدرشو می دونیم...
آبی که اگه نباشه،زندگی هم نیست.هیچ چیزی رو نمیشه جایگزینش کرد.اگه یه روز آب نباشه،همه ی دنیا رو زیر پا می ذاری تا آب پیدا کنی...تو لحظه های تشنگی،حاضری همه چیزتو برای یه لیوان آب بدی...
آب که نباشه،بهمون خسارت وارد میشه،خسارت های جبران ناپذیر...
مگه میشه به نبودن آب عادت کرد؟!مگه میشه تشنگی رو فراموش کرد و بهش اهمیت نداد؟...
...
پس چرا ندیدنتون برامون عادی شده؟
مگه شما همون آب گوارایی نیستید که چون قدرتون رو ندونستیم،از دسترسمون خارج شدید؟1...
مگه شما آب گوارا تو اوج تشنگی نیستید؟2...
پس چی به سر خودمون اوردیم که به فکر همه چی هستیم،جز شما که مایه ی حیاتی...برای به دست آوردنتون،برای پیدا کردنتون،حاضر نیستیم کوچکترین زحمتی به خودمون بدیم..
اصلا برامون فرقی نداره آب حیات ما کجاست،داره چیکار میکنه،ما داریم براش چیکار میکنیم؟...
کور شدیم و این همه خسارتی که غیبت شما به سرمون میاره رو نمیبینیم...
روزهامون داره بدون دسترسی به آب حیاتمون میگذره و هرروز تصور میکنیم که سیراب شدیم...
بیا تو این ماه،وقتی تو لحظه های تشنگی همه ی وجودمون تشنه ی آبه،یاد آب گوارای هستی بیفتیم
بیا تشنه وجود اماممون بشیم و حداقل اندازه یه لیوان آب ،از عمق وجود ظهورشون رو آرزوکنیم و بخوایم که از آب گوارای وجود شون سیراب بشیم...
متی ننتقع من عذب ماء ک فقد طال الصدی...
1.قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ.آیه 30 سوره ملک
2.الامام الماء العذب علی الظماء .امام رضا(ع)
ای کـه رُخ پــوشـیــده ای از مــا ظــهــورت دیــرشــد...
ازغــم هـجـرتـوهــردلــداده ای دلـگـیـرشـد...پـرده ازرخ بـازکـن مــا را قــریـن نــاز کــن
لعنت به آنکه پایه گذار سقیفه شد
لعنت به هرکسی که به ناحق خلیفه شد
لعنت به آنکه بر تن اسلام خرقه کرد
این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد
امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم
فردا به عشق فاطمه(س)شمشیر می زنیم
از جمعه ای بترس،که دنیا بکام ماست
فرخنده روز پر ظفـــــــــر انتقام ماست
............ :::::::::::::::: .............
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَ العَافِیَة وَ النَّصر ...
می دانم نباید انتظار فرج را داشته باشم ، می دانم!
می دانم نشسته ای دعا می کنی برای ما و از خدا طلب آمرزش ما را می خواهی ، می دانم حتی زمانی برای فکر کردن به ظهور را نداری . . .
می دانم بی بند و باری زیاد شده است ، می دانم گناهانمان دیگر حد و اندازه ای ندارد ، می دانم به کلی تو را فراموش کرده ایم . . .
می دانم موبایل هایمان دیگر رنگ و بوی اسلامی ندارد ، می دانم در پیامک هایمان همه مقدسات را به سخره میگیریم ، می دانم جامعه ازحالت اسلامی خارج شده است . . .
می دانم ذهن همه پر از سخن های القای شده دشمن شده چرا که بالای سقف هر خانه می توان نماینده دشمن ، در آن محدوده را دید . . .
همه اینها را می دانم ، اما با این وجود می خواهم ظهورت را نزدیک کنی نه برای من ، برای انسان هایی که به تو نیاز دارند ، پنج سرباز ربوده شده را میگویم یا مسلمانانی را می گویم که در نقاط مختلف جهان در روز روشن به طور وحشیانه کشته می شوند . . .
از تو می خواهم ظهورت را نزدیک کنی چرا که نائب خود ، سید علی تنهاست . . .
آقا بیا لطفا . . .