♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .
♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .

اَینَ بَقیّةُ الله

سه تا از القاب امام زمان (عج) رو می‌دونید چی هستن؟

«فرید» ، «طرید» و «شرید» ...

طاقت دارید معنیشون رو بدونید؟

فرید یعنی «تنها» ...

طرید یعنی «رانده شده» ...

شرید یعنی «آواره» ...

پس باید بر پاکان اهل بیت پیغمبر و علی صلی الله علیهما و آلهما گریه کنند و بر آن مظلومان عالم ندبه و فغان کنند و برای مثل آن بزرگواران، اشک از دیدگان بارند و ناله و زاری و ضجه و شیون از دل برکشند که کجاست حسن بن علی؟ کجاست حسین بن علی؟ کجایند فرزندان حسین؟ آن پاکان عالم که هر یک بعد از دیگری، رهبر راه خدا و برگزیده از خلق خدا بودند. کجا رفتند تابان‌خورشیدها و فروزان‌ماه‌ها؟ کجا رفتند درخشان‌ستارگان؟ کجا رفتند آن رهنمایان دین و ارکان علم و دانش؟ اَینَ بَقیّةُ الله؟ کجاست آن‌که دوستان خدا را عزیز و دشمنان خدا را ذلیل خواهد کرد؟ کجاست باب‌الهی که از آن درگاه وارد می‌شوند؟ کجاست آن وجه‌اللهی که دوستان خدا سوی او روی آورند؟ کجاست آنکه دعای خلق پریشان و مضطر را اجابت می‌کند؟ اَینَ الطّالِبُ بِدَمِ المَقتوُلِ بِکَربَلاء؟....

 


منبع:آل یس

باز هم جمعه دیگر گذشت...



دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند . . .


باز هم جمعه دیگر گذشت...


مگــــر نشــانـــه ی عشـــق تـــــو ،

بــــیقـــراری نیـــسـت ؟!

از آرمیــــدن در انتــــظار می تــرســـم ....



تو حاضری بی آنکه غیبت کرده باشی


گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی / پیشش اگر از ما شکایت کرده باشی
حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند / یک شب نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر / از خود حدیثی را روایت کرده باشی
پس مردمکهای نگاه ما عقیم اند / تو حاضری بی آنکه غیبت کرده باشی . . .


باز هم جمعه دیگر گذشت...





غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد

هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد

همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد

ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد

آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد

از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد

نکند منتظر مردن مایی آقا ؟!
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد

ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم
عفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

عده ای درانتظار مهدی اند



یک نفر از حرص دنیا در تب است

 

یک نفر فکر غذای امشب است

 

یک نفر از گشنگی نان می مکد

 

یک نفر خون یتیمان می مکد

 

یک نفر همواره راهش کج کند

 

یک نفر همواره راه حج کند

 

عده ای از رفتن خود شاکی اند

 

عده ای در مردی خود باقی اند

 

عده ای فکر گناه بعدی اند

 

عده ای در انتظار مهدی اند





باز هم جمعه دیگر گذشت...

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد  

               ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم       

  مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت     

            فرش گسترده و در دست گلایل دارد

  تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز       

ماه  مخفی  شدنش  نیز  تعادل  دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
                                      می خرم از پسرک هر چه تفال دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

 یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها

  تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد

بیا لطفا..




ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی

 نیامدی که ببینم شبیه دریایی
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی !
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم
بیا الهه غربت سوار صحرایی



فراموشی دین و امام زمان


به نفعتونه ، حتما ببینین
خدا به سازنده هاش اجربده

من و این جاده...


إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا…

می دانم

همین روزها

من و این جاده
ختم به خیر می‌شویم!

آب حیاتمون کجاست؟

آب...

نعمتی که این روزا خیلی بیشتر قدرشو می دونیم...

آبی که اگه نباشه،زندگی هم نیست.هیچ چیزی رو نمیشه جایگزینش کرد.اگه یه روز آب نباشه،همه ی دنیا رو زیر پا می ذاری تا آب پیدا کنی...تو لحظه های تشنگی،حاضری همه چیزتو برای یه لیوان آب بدی...

آب که نباشه،بهمون خسارت وارد میشه،خسارت های جبران ناپذیر...

مگه میشه به نبودن آب عادت کرد؟!مگه میشه تشنگی رو فراموش کرد و بهش اهمیت نداد؟...

...

پس چرا ندیدنتون برامون عادی شده؟

مگه شما همون آب گوارایی نیستید که چون قدرتون رو ندونستیم،از دسترسمون خارج شدید؟1...

مگه شما آب گوارا تو اوج تشنگی نیستید؟2...

پس چی به سر خودمون اوردیم که به فکر همه چی هستیم،جز شما که مایه ی حیاتی...برای به دست آوردنتون،برای پیدا کردنتون،حاضر نیستیم کوچکترین زحمتی به خودمون بدیم..

اصلا برامون فرقی نداره آب حیات ما کجاست،داره چیکار میکنه،ما داریم براش چیکار میکنیم؟...

کور شدیم و این همه خسارتی که غیبت شما به سرمون میاره رو نمیبینیم...

روزهامون داره بدون دسترسی به آب حیاتمون میگذره و هرروز تصور میکنیم که سیراب شدیم...

بیا تو این ماه،وقتی تو لحظه های تشنگی همه ی وجودمون تشنه ی آبه،یاد آب گوارای هستی بیفتیم

بیا تشنه وجود اماممون بشیم و حداقل اندازه یه لیوان آب ،از عمق وجود ظهورشون رو آرزوکنیم و بخوایم که از آب گوارای وجود شون سیراب بشیم...

                                      متی ننتقع من عذب ماء ک فقد طال الصدی...


1.قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ.آیه 30 سوره ملک

2.الامام الماء العذب علی الظماء .امام رضا(ع)


بیا لطفا..


برای صاحب الزمان

می دانم نباید انتظار فرج را داشته باشم ، می دانم!


می دانم نشسته ای دعا می کنی برای ما و از خدا طلب آمرزش ما را می خواهی ، می دانم حتی زمانی برای فکر کردن به ظهور را نداری . . . 


می دانم بی بند و باری زیاد شده است ، می دانم گناهانمان دیگر حد و اندازه ای ندارد ، می دانم به کلی تو را فراموش کرده ایم . . .


می دانم موبایل هایمان دیگر رنگ و بوی اسلامی ندارد ، می دانم در پیامک هایمان همه مقدسات را به سخره میگیریم ، می دانم جامعه ازحالت اسلامی خارج شده است . . .


می دانم ذهن همه پر از سخن های القای شده دشمن شده چرا که بالای سقف هر خانه می توان نماینده دشمن ، در آن محدوده را دید . . .


همه اینها را می دانم ، اما با این وجود می خواهم ظهورت را نزدیک کنی نه برای من ، برای انسان هایی که به تو نیاز دارند ، پنج سرباز ربوده شده را میگویم یا مسلمانانی را می گویم که در نقاط مختلف جهان در روز روشن به طور وحشیانه کشته می شوند . . .


از تو می خواهم ظهورت را نزدیک کنی چرا که نائب خود ، سید علی تنهاست . . .

آقا بیا لطفا . . .