ای داغدار اصلی این روضه ها بیاصاحب عزای ماتم کرب و بلا بیاتنها امید خلق جهان یابن فاطمهای منتهای آرزوی اولیاء بیابالا گرفته ایم برایت دو دست راای مرد مستجاب قنوت و دعا بیافهمیده ایم با همه دنیا غریبه ایدیگر به جان مادرت ای آشنا بیااز هیچکس به جز تو نداریم انتظاربر دستهای توست فقط چشم ما بیاهفته به هفته می گذرد با خیال توپس لا اقل به حرمت خون خدا بیابیش از هزار سال تو خون گریه کرده ایای خون جگر ز قامت زینب بیاعرض ارادت کم ما را قبول کنامسال هم محرم ما را قبول کن
گفتند از تو بنویسم، برای تو بنویسم، و شاید برای آیندگان تو. نمی دانستم از کجا باید شروع کرد! از چه باید گفت که از تو گفتن هم دشوار است و هم نهایت ندارد!
چه می توان گفت از کسی که حی است و نیست؟!
چه می توان گفت از کسی که رفته است و هست؟!
چه می توان گفت از توئی که بخاطر ما از خود گذشتی ولی ما هنوز حتی حرمت خونتان را نیز درک نکرده ایم!
چه بگویم؟! برای که بگویم؟ این روزها گوش ها همه کر است و چشم ها همه کور! نه چشم دلی مانده و نه چشم عقلی!
قانون
مان قانون سود و زیان است! برای منفعت خود حاضریم حتی خون شما را پایمال
کنیم، و حتی برای منافع خود از نام شما سوء استفاده می کنیم! برای حفظ
منافع خود حرف هایتان را گزینش کرده و به جان ها تزریق می کنیم!
حتی
دیگر نزدیکان تان نیز شما را باور ندارند! نه حرفتان را، نه راهتان را مگر
نه اینکه راهتان راه ولایت بود و حرفتان دفاع از ولایت؟! پس چه شد آن همه
ادعا؟! ادعای پیروی و سیران در راهتان را داریم اما ...
چه بگویم؟! از که بگویم؟! از چه بگویم؟! برای که بگویم؟!
دیگر
حتی از بردن نام مقدستان هم شرم داریم! آنقدر در باطل پیش رفته ایم که راه
شما را گم کرده ایم! حتی واژه هایمان نیز رنگ و بوی ریا دارد و باطل تنها
یک چیز می گویم، نه از خودم که کلام من دون تر از مقام شماست، از کلام مردی
می گویم که مرد بود، چون شما، پوینده ی راه بود، و چه خوش به شما پیوست
که:ای شهید
ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای ، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان این عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش ...
به بهشت زهرا می روم...
قطعه ی شهدا...
از کنار عکس ها عبور می کنم...
چادرم را روی سرم محکم می کنم...
و زیر لب می گویم...
دشمن قلبت را نشانه گرفت...
و اسلحه ات را بر زمین انداخت...
من تا زنده ام نمی گذارم...
افکارم را نشانه بگیرد و چادرم را بر زمین اندازد
منو ببخشیـد که که رو این زمین..تو جامعه اسلامی
به عنوان یه مسلمون و خواهربزرگترتون هیچ کاری از دستم برنمیاد
بچه ها توروخدا منو ببخشید که نمیتونم جلوی اون مردها که نه!جلوی اون نرهای وحشی و زشت و بد رو بگیرم
من نمیتونم جلوی اون بمبای لعنتی رو بگیرم که مامان،بابا،خواهر،برادر و دوستاتون نمیرن
اما من و تو یکیو داریم که میتونه
اون خدامونه یکیو میفرسته انتقام همه چیو بگیره بهت قول میدم
تو خیلی از ما و حتی از بابابزرگای ماهم بزرگتری
تو خیلی قشنگ فهمیدی این دنیا چقدر زشت و بی رحمه
چقدر بده
برو اون دنیا..پیش خدا
هرچقدر دوست داری گله کن..به خدا بگو چیا دیدی
خدا خودش دیده..ولی توهم بگو نذا واست یه بغض بزرگ شه
بذا یه زندگی بزرگ و قشنگ تو بهشتت داشته باشی
حتی از منم گله کن..و از همه اون مسلمونایی که از دستشون بر میاد ولی چشمشونو بستن رو انسانیت..رو هم نوع دوستی
قشنگم هم نوع دوستی یعنی برادر یا خواهرم که مثل من و تو خدارو دوست داره وقتی یه آدم بد داره اذیتش میکنه من کمکش کنم
من چشمامو نبندم بگم من دعا میکنم ان شاء الله که خدا کمکشون کنه
این دعا بد نیستا
ولی وقتی من میتونم کاری کنم چرا بشینم تو خونه و فقط تصویرای شمارو ببینم و اشک بریزم؟
منو ببخش
.
.
.
مارو ببخش
-------------
صادقانه میگم تاحالا اونجوری که تو داری دعا میکنی و دستای قشنگتو گذاشتی کنار هم سمت خدا
من دعا نکردم
من مثل تو از ته دلم واسه چیزی گریه نکردم
واسه دل من و همه مسلمونا دعا کن
دعا کن هرکاری از دستمون برمیاد واستون انجام بدیم
حتی شده امثال من از پول توجیبیمون بزنیم بفرستیم برات تا تو یکم کمتر زجر بکشی
خیلــی دوستت دارم
-------------
خدایا به آنها صبر
به ما بصیرت
به اعراب غیرت
و به صاحبان قدرت و حامیان صهیونیست ها عذاب دنیا و آخرت
عنایت کن
هوا خیـلی سرد بــود. از بلنــدگو اعلام کردنــد جمع بشیـد جلوی تدارکات و پتــو بگیــرید.فرمانــدهی گردان با صدای بلنــد گفت : کی سردشه ؟ همه جواب دادنــد : دشمــن !گفت : احسنت، احسنت. معلوم میشه هیــچ کدام سردتان نیست. بفرمایید بریــد دنبال کارهایتان ، پتــو به گردان ما نرسیــده ،
پتــویی نداریم که به شما بدیم
شوخی با تازه وارد
تازه اومده بود جبهه
یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید:
وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینکه کشته نشی چی میگی؟
اون رزمنده هم فهمیده بود که این بنده تازه وارده
شروع کرد به توضیح دادن:
اولاْ باید وضو داشته باشی
بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی:
اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا برحمتک یا ارحم الراحمین
بنده خدا با تمام وجود گوش میداد
ولی وقتی به ترجمه ی جمله ی عربی دقت کرد ، گفت:
اخوی غریب گیر آوردی؟
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...