سوگند به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید...
و سوگند به شب هنگامی که آرام گیرد
که پروردگارت هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده...
آیا تو را گمشده نیافت؟پس هدایت کرد.آیا تو را نیازمند نیافت؟پس بی نیاز نمود...
سوگند به این شهر مقدس...
که ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم و زندگی اش پر از سختیست..
پس از صبر و نماز کمک بگیرید..و همگی به ریسمان الهی جنگ زنید...
که همانا خداوند با صابران و تقوا پیشه کنندگان است.
سلام عزیزم...
ممنون م از متن بسیار زیبا و مفیدی که قرار دادی خدا خیرت بده.
سلام بانو..

خدا شماروهم خیر بده ایضا..
عزیزمی
سلام عزیزم...
ممنون م از متن بسیار زیبا و مفیدی که قرار دادی خدا خیرت بده.
تو چشتو از اون بچه وردار
:(
:)
:*
سلام فاطمه خانوم
خوبی؟
خیلی متنهای جالبی تو وبلاگت هست انشاالله که موفق باشی
بازهم به وبلاگم سر بزن
ممنون
سلام خانــــــــــم
بسی افتخار دادی آبجی

شکر خدا
ممنون عزیز..توهم همینطور
حتما :)
توهم من حقیرو فراموش نکن:*
درپناه حق..
سلام
زندگیت به رنگ آرامش
و در پناه خدا...[گل]
سلام فاطمه جون


زندگیت به رنگ خدا
بازم بیا اینطرفا
درپناه حق
به چادرت میخندند...
به تاج بندگی ات طعنه میزنند...
مبادا دلسرد شوی بانو...
هیزم برای آتش غُربت زهرا نباش...
که این روزها فاطمه خیلی غریب است...
خـــــدایا ..!
السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)
از تو میخواهم چـــــــادر مـــــــــرا آن چنان با چـــــادر خاکــــــیِ جده ی
ســــادات پیونــــــد زنی ،
که اگر جـــــان از تنــــــــم رود چـــــادر از ســــــــــرم نرود ...
"ممنون از حضورت فاطمه جون
سلام بانو
نوشته هات عالین!
ممنون که بهم سر زدی
در پناه خودش
سلام میناخانم

افتخار دادی عزیز..ممنونم
سربلند باشی