♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .
♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .

شب ششم محرم الحرام


hazrate-ghasem
فارق از دنیا و قیل و قالش
حتی فراموش می کنم دردهای خود را
از ششمین شام محرم چشمهایم خیره مانده
به صحنه ای از شب عاشورا …
گویی حسین نوشته ی برادرش را سر تسلیم فرود آورده
و قاسم عهدی می بندد که حلاوتش عسل را از طعم انداخته و عطرش مشک را از اعتبار.
او راهی میدان می شود تا ازرق را به زیر بکشد که بدانند شیر بچه حسن نیز جمل می افکند.
آه ایکاش قلم می شکست و قتل صبر را ادا نمی کرد…
اگر گوشهایت را تیز کنی خواهی شنید صدای حسن را 
که از روضه ی جنان قاسم را صدا می زند :
رو سفیدم کردی پدر!

 


منبع:حریـم مکتبــــــ



کلام نور



سوگند به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید... و سوگند به شب هنگامی که آرام گیرد که پروردگارت هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده... آیا تو را گمشده نیافت؟پس هدایت کرد.آیا تو را نیازمند نیافت؟پس بی نیاز نمود... سوگند به این شهر مقدس... که ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم و زندگی اش پر از سختیست.. پس از صبر و نماز کمک بگیرید..و همگی به ریسمان الهی جنگ زنید... که همانا خداوند با صابران و تقوا پیشه کنندگان است.