♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .
♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .

شب هفتم محرم الحرام


 


علی اصغر من !


کودک زیبای من!


ای که با وجود کوچکیت حجت بزرگی بودی بر بی دینی یزیدیان 

و برهان قاطعی بودی بر بی وجدانی و قساوت قلب آنان .

در واقع تو خود حجت اکبر بودی هرچند نامت علی اصغر بود …

تو قیامت کبری بودی ، تو محشر بر پا کردی با کوچکیت .

 کربلا بدون تو ، بدون خون گلوی نازنینت ، تا قیامت تشنه می ماند و در حسرت .

عاشورا بدون تو ناتمام بود ، تو حجت را بر یزیدیان تمام کردی …

ای علی اصغرم !

بنازم استقامتت را !

زمانی که حرمله ی ملعون به طرفت نشانه رفت ، چه حالی داشتی ؟؟؟

ای عزیز مادر !

چه نجوا می کردی ؟؟؟

چه خوب دست و پایت را گم نکردی و به روی خود هم نیاوردی !؟؟

زمانی که تیر آن ملعون گلوی نازنینت را شکافت ، فریاد نزدی تا دشمن شاد شود . 

گریه هم نکردی تا دل بابا به درد آید ؛ یعنی فرصت نشد ،

 مگر گلوی بچۀ شش ماهه چقدر تحمل تیر به این بزرگی را دارد ! 

من در صحنۀ نبرد نبودم ولی می گویند آن ملعون 

دردمنشانه با تیر سه شعبه گلوی کوچکت را درید ! اما توفقط لبخند زدی ،

 لبخندی که دل فرشتگان را آب کرد وهمۀ آنان را آماده کرد 

تا خون گلوی نازنینت را که پدر به آسمان پاشید بگیرند 

و در این کار از هم سبقت گرفتند تا در قیامت شاهد باشند 

و شهادت دهند که تو در رکاب امام زمانت جان فشانی کردی 

و مقاومت کردی و با جرعه ای آب اسیر این دنیا نشدی …

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد

یا باب الحوایج !!!

ای آبرو مند نزد خدا و ای شهید معصوم کربلا ،

 اینک یاریمان کن که ما اثیر دنیای فانی نشویم 

و در این آخرالزمان ، که در دعای افتتاح می خوانیم 

و غیبة ولینا ، و کثرة عدونا ، و قلة عددنا ، و شدة الفتن بنا ، 

امام زمان خود را به ثمنی بخس نفروشیم و یاریش کنیم …


منبع:حریـم مکتبــــــ