♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .
♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

♥ بـﮧ رنگـــ خدا ♥

دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر با دیده ی دل، نه دیده ی سر . . .

شب اول محرم الحرام


شب اول محرم الحرام

یک پیره زن فقط به سفیرت پناه داد  

ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان ؟

اینجا سر برادر تو شرط بسته اند

غوغا شده میان کماندارهایشان ….

 

مسلم تو را فریاد میزند …

دارالاماره آخرین مقصد سفیرتوست و آخرین بی

 حرمتیِ حرمت شکنان در حق من …

مسلم ، تنها پریشانِ شهر ، نفسش برید از بی وفایی این کوفیان …

پریشانیم !

نه از برای خودم و نه از ترس جانم ، بلکه در غم گرد و غباری ست

 که کوفه برایت به راه انداخته ….

غمِ وحدتِ این کوفیان ، برای کشتنت ؛ کشت مرا و مچاله کرد قلبم را…

هراسانم ، از رونق گرفتن بازار شمشیرها ، رقابت کماندارها و اینانی که بر دامانشان

 پراست از سنگ ریزه ها …

سر نیزه های کوفه تشنه ی پیکر توست ، عطشِ غارتِ اینان ،

 آنقدری هست که پیرهنت رابر تنشان اندازه کنند !!!

آنقدری هست که برای غارت خلخال و روسری ، 

خرجین ها بخرند و برای اسارت اهل حرمت ، ریسمان ها ببافند …

افسوس که کیسه های زر ، ریخت زهرش را …

افسوس …





باز هم جمعه دیگر گذشت...


persian chat rooms


ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟

شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین
بی تو چه زود می گذرد هفته های ما

در این فراق تا که ببینی چه می کشیم
بگذار چشم های خودت را به جای ما

موعود خانواده! کی از راه می رسی؟
کی مستجاب می شود "آقا بیای ما"؟

کی می شود بیایی و از پشت ابرها
خورشید های تازه بیاری برای ما

آقا اگر نیایی و بالی نیاوری
از دست می رود سفر کربلای ما


علی اکبر لطیفیان



دارند به انتظارمان میخندند..!


  http://s5.picofile.com/file/8146320368/untitled3.bmp

برگرد که بر بهارمان میخندند

یک عده به حال زارمان میخندند

انقدر نبودنت به طول انجامید

دارند به انتظارمان میخندند


( اللهم عجل الولیک الفرج )


منبع:آبیِ فیروزه ای



بر مـشامم میرسد..هـرلحظـــه بوی کربـلـا...



محرم نزدیک است،حواست که هست؟
حسین (ع) را منتظرانش کشتند و اینک تویی و این زمانه آخر! این بقیة الله، این الطالب بدم المقتول بکربلا.
حواست که هست؟ محرم دگری آمد و صدای قافله‏ی عشق می‏آید …
مبادا در کوفه بمانی و فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین را بی‏پاسخ بگذاری؛ حسین اکنون منتظر لبیک توست…
لبیک یا حسین (ع)



بــرکه‏ای پــــر از پـــر پــروانــه ...


ظهر بود؛

گرم و تن‏سوز؛ خاک‏ها، از شلاق شعله‏های خورشید، زخمی.
ظهر بود که صدای صاعقه زمان، حادثه‏ای را رقم می‏زد.
صدا، پروانه‏ای می‏شد که روی هزاران شانه خسته و خاک‏گرفته می‏نشست.
برکه، خودش را تا مرز دریا شدن باور کرده بود.
برکه، روی پاهایش ایستاد و موج موج خنده بر چهره میهمان‏ها پاشید.
برکه، ایستاده بود و بهار را در آغوش می‏کشید.
برکه، تمام پروانه‏های تنش را در آسمان آبی صحرا رها کرده بود و در خودش نمی‏گنجید.
غدیر دیگر برکه نبود.
«غدیر ای باده‏گردان ولایت 
رسولان الهی مبتلایت 
ندا آمد ز محراب سماوات 
به گوش گوشه‏گیران خرابات 
رسولی کز غدیر خم ننوشد 
ردای سبز بعثت را نپوشد» 
غدیر دف می‏زد و بر طبل‏های شادی می‏کوبید.
ناگهان، دست‏های خورشید، در دست‏های وحی گره خورد.
آسمان خودش را روی پاهای خورشید انداخت.
تمام ستاره‏های آسمان، به شب‏نشینی چشمان خورشید آمدند.
دست‏های وحی، بالا می‏رفت و دست‏های خورشید را بالاتر می‏برد.
هزاران باور، می‏دیدند و تبریک می‏گفتند.
«اشهد انک امیر المؤمنین الحق الذی نطق بولایتک التنزیل و اخذ لک العهد علی الأمه».
غدیر فریاد می‏کشید و دهان‏های تعجب، خشک شده بود.
غدیر فریاد می‏کشید و صدای پای بهار، تا آسمان هفتم پیچیده بود.
غدیر فریاد می‏کشید و رسول، طنین صدایش را در برکه به نجوا نشانده بود.
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».



"ابراهیم قبله آرباطان"




عید قربان عید روزی نو و انسان نو است


********************


بـه گـرد کعبـه می گـردی پریشان          کـه وی خود را در آنجا کرده پنهان


اگــر در کعبــه می گـــردد نمـایـان          پس بگرد تا بگردی بگرد تا بگردی

 

در اینجا باده مینوشی ، در آنجا خرقه می پوشی ، چرا بیهوده میکوشی


در اینجا مـــــردم آزاری ، در آنجا از گنـــــــــــــه عاری ، نمی دانم چه پنداری

 

در اینجــا همـــدم و همسایــــه است در رنــج و بیمــاری


تو آنجا در پی یاری


چــه پنـــداری کجــــا وی از تـــو می خواهـد چنین کــاری

 

چه پیغــامـــی که جــز بــا یــک زبــــان گفتـــن نمی داند


چه ســلطانی که جــز در خـــانـــه اش خفتــن نمی داند


چه دیداری که جز دینار و درهم از شما سفتن نمی داند

 

به دنبال چه می گردی که حیرانی


خـرد گم کرده ای شاید نمی دانی

 

همـــای از جــــان خـــود سیری           کـــه خـــامـــوشی نمی گیـــری


لبت را چون لبــــان فرخی دوزند           تو را در آتش اندیشه ات سوزند


هــــــــزاران فتنـــــــه انگیـــــــزند           تــــو را بـــر سر در میخانه آویزند



********************


  عید قربان، پرشکوه‌ترین ایثار و زیباترین جلوه‌ی تعبد در برابر خالق یکتا
 
بر شما مبارک
 
زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم


روز معاشقه نفس با خـــ ـــــــدا


روز عرفه، روزی است که خداوند توبه داوود و آدم (ع) را قبول فرمود. در عظمت و بزرگی روزعرفه و قبولی توبه در آن، همین روایت بس که امام صادق(ع) فرمود: من لم یغفر له فی شهر رمضان لم یغفر له الی قابل الّا ان یشهد عرفه؛ کسی که در ماه رمضان بخشیده نشود، برای او بخششی، (در مواقع دیگر سال) نخواهد بود جز اینکه در عرفه حاضر باشد.

در خبری از رسول خدا(ص) است که فرمود: در ذی الحجه شبی است که آن سیّد شبهاست و آن شب ابراهیم خلیل است و در این شب خدای تعالی توبه داوود را قبول کرد و آن شب عرفه است. هر که در این شب عملی کند از عبادت، او را مزد صد و هفتاد سال عبادت دهند و دعایش را اجابت کنند.


 

عرفه آمد و من باز مصفا نشدم، 

حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم، 

همه گشتند سفید و دل من هست سیاه

 باز هم شکرکه پیش همه رسوا نشدم !




باز هم جمعه دیگر گذشت...


رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری
اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری
 
در این رسانه ی دنیا میان برفک ها
نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری
 
رسیده سن حضورت به سن نوح اما
شمارِ مردم کشتی نکرده تغییری
 
هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم
هزار سال پیاپی دچار تأخیری
 
شبیه کودک زاری شدم که در بازار...
تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟


کاظم بهمنی

اللهم عجل لولیک الفرج


جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم!!!


ازشنبه درون خود تلنبار شدیم/تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم 

خیر سرمان منتظر دیداریم/ جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم


شهادت امام محمد باقر(ع)



سالروز شهادت جانسوز نهال گلشن دین، نور دیده زهرا(س)
سپهر دانش و بینش، امام محمد باقر(ع) تسلیت باد . . .



والپیپر های شهادت امام محمد باقر (ع) ، عکس شهادت ، عکسهای شهادت امام پنجم شیعیان


امام محمد باقر(ع) :


سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (170)




چـــ ــــرا پرونـــده اتــــــ امـــضاء نـــدارد. . .!



قبامت بی حسین غوغا ندارد

شفاعت بی حسین معنا ندارد

حسینی باش که در محشر نگویند

چرا پرونده ات امضاء ندارد



خدای خوبی داریم . . .



خدای خوبی داریم . . .

آنقدر خوب که با هر مقدار بار سنگین گناه ،

اگر پشیمان شویم و توبه کنیم باز هم مهربانانه ما را می بخشد . . .

و آنقدر بخشنده است که باز فرصت جبران را در اختیارمان می گذارد . . .

آری خدای خوبی داریم ...

خدایی که مشتاقانه ما را می نگرد ،

با چنین خدای بخشنده و مهربانی ؛

ناامیدی از درگاهش معنایی ندارد . . .