.
.
مخاطب خاص من خیلی تکه اصلا تو دنیا فقط یدونست
چندین بار رابطم باهاش بهم خورده اما با بزرگواری منو بخشیده
هزاران بار رنجوندمش اما هیچی بهم نگفته
هر وقت اراده کنم در دسترسه
هر وقت باهاش تنها میشم کلی حال میکنم
صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً
هیچ رنگی زیباتر از رنگـــــ خــدا نیست
روزه و گرما رمقی برایش نگذاشته بود و قدم هایش را به آرامی به سوی خانه برمی داشت…
از اینکه نگاه های رهگذران به سویش جلب شده بود تعجب می کرد !
یکی دوبار هم برگشت و متوجه شد عابران چشم چران حتی از پشت سر هم چشم از او برنمی دارند…!
سر و وضع ظاهرش را مرتب کرد، حتی با شانه کوچک جیبی موهایش را شانه کرد اما نگاه مزاحم عابران دست بردار نبود…!
کلید را توی قفل انداخت و وارد خانه شد و دو تا نان بربری را که خریده بود به سمت همسرش گرفت.
تازه متوجه دلیل نگاههای عابران شد ، خودش و همسرش هر دو خندیدند…
نصف یکی از بربری ها خورده شده بود !!!
(محمد ایرانی)
بر شیعه و محب ولایت مبرهن است
محدوده شعور و ارادت معین است
غافل مشو ز اصل خوشی ها که عیدمان
با روضه های حضرت زهرا مزیّن است
در سینه ام دلى ست که پابند خانه نیست
دیگر عبور زندگیم را بهانه نیست!
یارب گواه باش که در گوشه بقیع
حتى مزار مادرمان را نشانه نیست
ما وارثان زخم کبود شقایقیم
آیا گواه ما در و دیوار خانه نیست!؟
در سینه هاى زخمى آلاله ها هنوز
منفورتر ز نام تو اى تازیانه! نیست
در روزگار قحطى دل هیچ قصه اى
گویاتر از چکامه دفن شبانه نیست
امشب کنار مدفن پنهان «فاطمه»
دریاى درد و رنج على را کرانه نیست
علیرضا علیزاده
صورت زیبا پیر می شود
اندام زیبا تغییر می کند
اما یک انسان خـوب
همیشه انسانی خـوباست
برخیز که فجر انقلاب است امروز / بیگانه صفت خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد / از لطف خدا نقش بر آب است امروز
۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلام مبارک باد . . .
خراب کرده ام آقا خودتــــــــ درستش کن
امید آخــــر دنیا خودتـــــــــ درستش کن
نمانده پشتـــ سر مـن پلی که برگردم
خراب کرده ام آقا خودتـــــــ درستش کن
ببین چگونه به هم خورده کــار من ماندم
به حق حضرتــــــ زهــــــرا خودتــــــ درستش کن
گرفت دست مــرا هرکسی ، زمینم زد
شکست بال و پــرم را خودتــــــــــ درستش کن
.
.
سفال توبـه خـــــود را شکسته ام از بــــــس
تر کـــــ ترکـــــــ شده اما خودتـــــــ درستش کن
اگرچه پیش تـــــو در خلوتــــــ آبرویم رفت
برای محشـر کبری خودتـــــــــ درستش کن
ثمـر نداده درخت الهی العفـوم
به پیش صاحب نجوا خودت درستش کن
شکسته بال و پــــر مـن ولی دلــم تنگــــــــ است
سفــــر به کرببلا را خودتـــــــــ درستش کن
خنده ام می گیرد از تقلایت ای دنیا! که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی.
ای دنیای پر از سراب این را بدان:
اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد.
اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم.
اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم.
اصلا
هر چه خواهی کن، هر چه خواهی باش...
ولی همیشه این را بدان
من، خدا را دارم.