یک پیره زن فقط به سفیرت پناه داد
ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان ؟
اینجا سر برادر تو شرط بسته اند
غوغا شده میان کماندارهایشان ….
مسلم تو را فریاد میزند …
دارالاماره آخرین مقصد سفیرتوست و آخرین بی
حرمتیِ حرمت شکنان در حق من …
مسلم ، تنها پریشانِ شهر ، نفسش برید از بی وفایی این کوفیان …
پریشانیم !
نه از برای خودم و نه از ترس جانم ، بلکه در غم گرد و غباری ست
که کوفه برایت به راه انداخته ….
غمِ وحدتِ این کوفیان ، برای کشتنت ؛ کشت مرا و مچاله کرد قلبم را…
هراسانم ، از رونق گرفتن بازار شمشیرها ، رقابت کماندارها و اینانی که بر دامانشان
پراست از سنگ ریزه ها …
سر نیزه های کوفه تشنه ی پیکر توست ، عطشِ غارتِ اینان ،
آنقدری هست که پیرهنت رابر تنشان اندازه کنند !!!
آنقدری هست که برای غارت خلخال و روسری ،
خرجین ها بخرند و برای اسارت اهل حرمت ، ریسمان ها ببافند …
افسوس که کیسه های زر ، ریخت زهرش را …
افسوس …
باز محرم رسید، ماه عزای حسین (ع)
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین (ع)
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین (ع)
------------------مسلم بن عقیل یار وفادار حسین(ع)خوشا حالت _ای پسر عم حسین ک آتش نمرودیان کوفه ای برسرت ریخت وگلستان نشد_به یقین پیش از این خود دانستی ک دروازه ورود به گلستان حسین در گذر از این آتش است.
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه !
-----------
سلام
ممنون
خیلی قشنگ و خوب...
قیامت بی حسین غوغا ندارد
"شفاعت بی حسین معنا ندارد"
حسینی باش که در محشر نگویند، چرا پرونده ات امضاء ندارد !
التماس دعا
ممنون آبجی
محتاجم به دعا
دلی که سینه زن هر شب محرم شد
صدای هر تپشش ذکر یا حسینَم شد
به یاد غربت یک لحظة تو این گونه
بساط گریة هر روز من فرا هم شد
شبی که در دل من خیمه زد غم از هر سو
دلم حسینیة بغض و آه و ماتم شد
فدای زلف پریشان تو که بر نیزه
برای قافله سالاری تو پرچم شد
فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد
حسین ! سایة تو از سر همه کم شد
همیشه هر شب جمعه امید دارم که
دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد
قسم به عشق که رنگ حسین می گیرد
دلی که سینه زن هر شب محرم شد...
خیلی قشنگه
حسن لطفی
نفس بده که نفس پای این علم بزنم
نفس بده که فقط از حسین دم بزنم
سرم فدای قدمهات آرزو دارم
که سرنوشت خودم را بخون رقم بزنم
سرم هوای تو دارد دلم هوای ضریح
چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم
کنار سینه زنان چه می شود ارباب
میان صحن و سرایت شبی قدم بزنم
هزار حاجتم اما رسیده ام امشب
که چشم بر قدم صاحب علم بزنم
نفس بده که زشب تا غروب تاسوعا
میان نوحه کنانت دوباره دم بزنم...
نفس بده که نفس پای این علم بزنم
نفس بده که فقط از حسین دم بزنم