رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری
اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری
در این رسانه ی دنیا میان برفک ها
نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری
رسیده سن حضورت به سن نوح اما
شمارِ مردم کشتی نکرده تغییری
هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم
هزار سال پیاپی دچار تأخیری
شبیه کودک زاری شدم که در بازار...
تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟
کاظم بهمنی
اللهم عجل لولیک الفرج
اصن غروبِ جمعـه از هر نظر غمگینه :(
موافقم باهات!
زیبا بود به دلم نشست