می دانم نباید انتظار فرج را داشته باشم ، می دانم!
می دانم نشسته ای دعا می کنی برای ما و از خدا طلب آمرزش ما را می خواهی ، می دانم حتی زمانی برای فکر کردن به ظهور را نداری . . .
می دانم بی بند و باری زیاد شده است ، می دانم گناهانمان دیگر حد و اندازه ای ندارد ، می دانم به کلی تو را فراموش کرده ایم . . .
می دانم موبایل هایمان دیگر رنگ و بوی اسلامی ندارد ، می دانم در پیامک هایمان همه مقدسات را به سخره میگیریم ، می دانم جامعه ازحالت اسلامی خارج شده است . . .
می دانم ذهن همه پر از سخن های القای شده دشمن شده چرا که بالای سقف هر خانه می توان نماینده دشمن ، در آن محدوده را دید . . .
همه اینها را می دانم ، اما با این وجود می خواهم ظهورت را نزدیک کنی نه برای من ، برای انسان هایی که به تو نیاز دارند ، پنج سرباز ربوده شده را میگویم یا مسلمانانی را می گویم که در نقاط مختلف جهان در روز روشن به طور وحشیانه کشته می شوند . . .
از تو می خواهم ظهورت را نزدیک کنی چرا که نائب خود ، سید علی تنهاست . . .
آقا بیا لطفا . . .
تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام
تو هفته ای دوبار توبه میکنی به جام
تومنتظر تر از منی تموم شه غیبتم
دروغ میگم عاشقم ولی بذار بیام
خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت
دعا بکن که خوب بشم آقا به حرمتت
یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات
یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت...
اَللهم اَرنی الطلعه الرشیده
دیگــه جــونم به لـب رسیــــده
همه دنیا ازم بریده ، تو اما نــه
عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم
ولــی سختـــه دووم بیـــارم
توی عشق تو کم میزارم تو اما نه